نویسنده : مریم اسدی؛ دانشجوی دکترای روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی
تا کنون تحقیقات زیادی در رابطه با تاثیرات رابطه جنسی در مغز صورت گرفته است.
عمده روشهایی که برای بررسی این تاثیرات استفاده می شود شامل، نظرسنجی از شرکت کنندگان در پژوهش، مشاهده شرکت کننده گان هنگامیکه به آنها تصاویر محرک جنسی نشان می دهند و یا زمان اجرای عمل جنسی و سپس بررسی اتفاقات مغزی آنها از طریق بررسی های الکترو انسفالو گرافی و یا بررسی های اسکن مغزی است.
نتایج این تحقیقات را باید با احتیاط و در نظر گرفتن این واقعیت پذیرفت که:
1. تحقیقات کمی آزمودنی ها را در حال بررسی کرده اند.
2. نتیجه تحقیقاتی که ادعای بررسی آزمودنی ها در حال را دارند با این واقعیت پذیرفت که شرایط در محیط آزمایشگاهی با محیط خصوصی افراد متفاوت است
و نمی توان انتظار داشت که روابط صمیمانه و عاشقانه افراد در تحقیقات آزمایشگاهی به کیفیت شرایط طبیعی رخ دهد.
3. بنابراین نمی توان به طور قطع خط مرز مشخصی میان انواع رابطه جنسی و اثر آن بر مغز گذاشت.
در ادامه با در نظر گرفتن مسائلی که ذکر شد به تحقیقاتی که به روشن شدن مسئله مطرح شده کمک می کند پرداخته می شود.
در طی فعالیت جنسی بخش های مختلفی از مغز فعالیت می کنند
و در حین فعالیت جنسی و پس از ارگاسم پیک های عصبی و هورمونهای متعددی فعالیت دارند
که آزاد شدن آنها در مغز و بدن منجر به سلامت روانشناختی و حتی شناختی فرد می شود.
در تحقیقی که (wise, 2017) به بررسی اثر رابطه جنسی و ارگاسم بر فعالیت مغزی پرداخته شد
در میان شرکت کننده گان گروهی توسط شریک خود به ارگاسم می رسیدند و گروهی توسط خود یی.
اما در این پژوهش تفاوتی از نظر فعالیت مغزی در میان شرکت کننده گان گزارش نشد.
با این حال تحقیقات گسترده دیگری حاکی از تفاوت در میزان آزاد شدن هورمونهایی مانند پرولاکتین و اوکسی توسین حاصل خود یی و یا رابطه با شریک جنسی بوده اند
به این صورت که هورمونهای آزاد شده پس از ارگاسم حاصل از ارتباط جنسی با شریک بسیار بیشتر از هورمونهای آزاد شده ناشی از خودیی است
و این امر بر سلامت جسمی و روانشناختی فرد تاثیر می گذارد.
از نظر نواحی فعال در مغز تفاوتی میان عاشقانه و بدون وجود رابطه صمیمی و عاشقانه وجود دارد
به این صورت که تحقیقات نشان می دهند که اگر بر اساس یک رابطه عاشقانه انجام شود
قسمتهایی از مغز که مسوول خلاقیت هستند فعال می شوند
و اگر صرفاً یک رابطه معمولی بدون صمیمت و عشق باشد،
قسمتهای مرتبط با تحلیل و منطق مغز فعال می شود.
بنابراین داشتن رابطه جنسی آنچه مسئله مخاطب را روشن تر می سازد داشتن نگاهی بلند مدت به انواع رابطه جنسی و عبور از داشتن نگاه مقطعی اثر بر مغز است.
برخورداری از سلامت جنسی و رضایت جنسی امری سابجکتیو است
و تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله باورهای مذهبی، فرهنگ، اجتماع، رسانه، مسائل جسمی و روانی فرد است
و برخی از صاحبنظران معتقدند کاهشگری امور جنسی و عشق به مغز امری غیرمنطقی است
و برای فهم جامع امور جنسی بهتر است از مدل زیست-روان-اجتماعی بهره جست.
تحقیقات نشان می دهند که سهم عوامل روان اجتماعی در بدکارکردی های جنسی (اختلالات در تمایل، برانگیختگی، ارگاسم و درد مقاربتی در رابطه جنسی) بیشتر از عوامل جسمی است
و یکی از مولفه های آن نداشتن رابطه صمیمانه، تعت بین فردی است
و هر چه ن به سمت میانه زندگی می روند آنچه کیفیت و رضایت جنسی را ورای کاهش در عملکرد جنسی حفظ می کند عوامل حمایتگر روانی- اجتماعی است.
با توجه به آنچه ذکر شد به نظر می رسد با لحاظ کردن سابجکتیو بودن امر کیفیت و رضایت جنسی در نهایت،
رابطه جنسی با شریک جنسی بهتر از خود یی
و داشتن رابطه جنسی صمیمانه بهتر از رابطه جنسی بدون صمیمت است.
و تحقیقی که به صورت مشخص به بررسی و مقایسه اثرات بلند مدت روانشناختی بدون رابطه صمیمانه و با داشتن رابطه صمیمانه بپردازد دیده نشد.
@sahaja_yoga
درباره این سایت