من اگه بخوام کسی را نفرین کنم میدونید چی میگم ؟
الهی به زمین گرم بخوری .
نوچ
الهی ریختت را روی تخت مرده شور خونه ببینم .
نوچ
ذلیل بمیری الهی .
اینم نوچ
اینا که خوبه چون تازه طرف از رنج زندگی خلاص میشه .
من موقع نفرین میگم امیدوارم یک آذرماهی نصیب ات بشه ! از اون درجه یک هاش .
بماند چطوریش و به چه علتی .
همچی سفت و محکم نصیبت بشه . ازون سریش های احساساتی و دمدمی مزاج .
زن و مرد و ترانس و .هم نداره . همه شون یک شکل هستن بخصوص با رایزینگ کماندار !
زیاد خوشحال نشو از ابراز احساسات خالصانه شون . بعدش یک پوستی ازت بکنند که اون سرش ناپیدا .
طوری که بگی الهی نصیب گرگ بیابون نشه .
روح وحشی
+اولش میخوان جون بدن برات . بمیرن برات . خاک پات باشن . کلا واله و شیدا و شیفته هستن . بعد از یک مدت جون ات را راحت میگیرن و شوت ات میکنن اون دور اما همیشه رصد ات میکنن . نمیرن که . فقط نامرئی میشن .میدونم چون من یک نیمه اول بهمنی درجه یکم. خیلی چیزها را ندیده میدونم . حس درک و پیش بینی عجیب و غریبی دارم .
اصلا روی آذرماهی ها و حرفاش حساب نکن . دروغگو نیستن ها . حداقل اولش در بیان احساسات بسیار صادق هستن .
فقط تکلیف شون با خودشون معلوم نیست . از واقعیت خودشون فرار میکنن . عاشق و شیفته و .هستند اما دوری و دوستی . کاش از اول همون دور بمونن و جلو نیان که بعدش مثل کش در رفته برن سر جای اولشون .
کلا با مسئولیت و تعهد و وفاداری و رفاقت تا ته ماجرا حال نمیکنن . حس محبتی بدون زحمتی که درون شون هست کفایت میکنه انگار.
. اولش میان جلو و بعد که میبینن نه بابا دوستی و رفاقت و عشق مسئولیت داره . باید وفادار بمونن . متعهد باشن . مذاکره و م کنن . از آزادی مطلق دیگه خبری نیست . گاهی باید از خواسته ی خودت برای رفیق ات بگذری . خودشیفتگی و خودخواهی و راحتی و الکی خوش بودن و علاف گشتن را باید بذاری کنار .
اونوقته که یک چیزی بی ربط را بهانه میکنن و خیز عقبگرد میگیرن و بعد از یک مدت جنگ با احساس شون و قلب درد ، با تلسکوپ رصدات میکنن ! ذاتا منجم هستن انگار نه فضانورد !!
از شانس خوب یا بد نمیدونم .دور و بر من همیشه پره از آذرماهی . اونم از اون خوب خوباش .همین خوب ها هستن که حسایت را میرسن دیگه .
نمیدونم چه حکمتی ه .
فاصله میگیرن اما همیشه هستند .
اولش سریش
بعد میشن آدامس با خاصیت ارتجاعیت بالا
چسبیده اما دور .
هستند . همیشه .اما بلاتکلیف .
یک روز یک کتاب در مورد آذرماهی ها مینویسم .
فرشته هایی در لباس دیو .
فرشته هایی عاشق لباسشون و حسی که بهشون میده
حال میکنن از دیو بودن
بماند چرا !
++بالاخره شاه شاهان آذرماهی ها . شاه ماهی شون هم نصیب من بیچاره شد .
بعید میدونم حال و روز اون از من بهتر باشه !
واکنش اون به حرف های من :
هاها
کلا با فحش من بیشتر حال میکنه تا با قربون صدقه هام .
کور خوندی ! هنوزم قربون صدقه ات میرم یکی یدونه ی من
شکنجه گر ساواک !
درباره این سایت