زمان به نظر می آید که میگذرد .

زمان خودش وجود خارجی ندارد چه برسد که بگذرد .

همه چیز همین الان وجود دارد . هیچ چیز نمیگذرد مادامی که در ذهن ما زندگی میکند !

جسم ما پیر میشود . به سرعتی که ما آن را سال میگذاریم . 50 سال .60 سال .70 و .

زمان را خودمان تراشیده ایم . خودمان را دستی دستی پیر کرده ایم و زندگی را مرده ایم .

جسم ما سریعتر از آنچه که ما فهمیده ایم پیر میشود و نه سال به سال !

در واقع ما در ذهن مان می زییم و نه در در کالبدمان !  پس پیری را حس نمیکنیم مگر با آلارم های جسمانی و یا در آینه ها .

به مرور ما فقط تکمیل میشویم . بالغ میشویم و باز کودک میشویم . گونه ای فرگشت شاید !


به آینه نگاه میکنم .

موهایم را پر از رشته های سپید می یابم .

پیشانی ام را خطوط تصرف کرده اند .

پلک هایم دچار افتادگی شده اند .

این یعنی من در مراحل پیری ام .

اما من هنوز پر از انرژی زندگی هستم .

 میتوانم زیر باران بدوم و برقصم و  به ریش پیری قراردادی بخندم و بخندم بخندم .


روح وحشی

+اصلا حس پیری ندارم . به شدت دچار بلوغ و دگردیسی هستم و نه پیری !

نه حاضرم موهایم را رنگ کنم و نه پیشانی ام را بوتاکس و نه پلکم را لیفتینگ .

من کالبدم نیستم .

من حسی هستم که نسبت به خودم دارم !


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شاید براتون جالب باشه سایت طب سنتي حکيم نيشابوري جلوه ی مهتاب تعمیر سونا و جکوزی بلاگ ایران Angela آبــ ریـ ــــزان بهترين ها